محل تبلیغات شما
سرخ است و سفید است و خداییش قشنگ است خوش مشرب و خوش خنده و خوش بو و بَرَنگ است در دست گرفته رگ خوابِ همگان را آرام، ولی وقت خودش زبر و زرنگ است نازک بدن و مملو ناز است، چرا پس با ماهی افتاده به دریاش نهنگ است؟ با عالم و آدم خوش و بش می کند اما از بخت بد انگار که با من سر جنگ است پیش همه گنجشک و قناری و کبوتر پیش من بیچاره ولی مثل پلنگ است رقصیده و نازیده و دل برده و حالا توپش پُر و آماده ی شلیک فشنگ است گفتم که بپوشان همه ی قامت خود را پوشاند، ولی آه! که

دلم اهل خراسان بود و چشمم رومی عاشق

بگذار در آیینه ببینم غم خود را

ماییم و در این آینه حیران تو بودن

خوش ,ولی ,ی ,پیش ,قامت ,گفتم ,و خوش ,قامت خود ,همه ی ,بپوشان همه ,گفتم که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرهنگی