محل تبلیغات شما
نعش مرا بگذار سرگردان بماند بگذار از اين چوبه آويزان بماند حیف است سقف خانه ی امید هایم مثل دل ديوانه ام، ويران بماند بايد مرا بگذاري و بگريزي از شهر تا راز نا بگشوده ام پنهان بماند از جاده اي بي رهگذر ، از جاده اي كور طوری می آیم تا جهان حیران بماند حالا تعارف می کنی یک استکان چای ؟! حتي نمي خواهي كسي مهمان بماند يك چوب رختي يك لباس تازه از شعر سهم كسي كه خواست در زندان بماند حسن پاکزاد

دلم اهل خراسان بود و چشمم رومی عاشق

بگذار در آیینه ببینم غم خود را

ماییم و در این آینه حیران تو بودن

بماند ,بگذار ,مرا ,جاده ,يك ,كسي ,جاده اي ,از جاده ,سرگردان بماند ,نعش مرا ,مرا بگذار ,بگذار سرگردان بماند

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

درد سرهای نی نی