در خاطره ی خانه صدای تو نشسته است
این پنجره عمریست به پای تو نشسته است
بگذار در آیینه ببینم غم خود را
در آینه گیسوی رهای تو نشسته است
ما مثل حبابیم و در اندیشه ی مرگیم
تا در سر ما عطر هوای تو نشسته است
رفتی و پس از رفتنت ای چشمه ی خورشید
شب نیست ، که دنیا به عزای تو نشسته است
گفتم که سفر پاک کند خاطره ات را
هر جا بروم خاطره های تو نشسته است
احسان جاتی
دلم اهل خراسان بود و چشمم رومی عاشق
نشسته ,تو ,خاطره ,ی ,آیینه ,غم ,تو نشسته ,غم خود ,آیینه ببینم ,ببینم غم ,در آیینه
درباره این سایت